در هشتم اوت سال ۲۰۲۵ میلادی، در هنگامهای که دیدگان رسانهها و دستگاههای مسئول کشور معطوف به برگزاری باشکوه مراسم اربعین حسینی در سرزمین عراق بود، در واشینگتن رویدادی رخ داد که در اهمیت، کمتر از یک جنگ تمامعیار بر امنیت ملی ایران نیست. در کاخ سفید، توافقی با حضور دونالد ترامپ به امضاء رسید که آن را «طرح صلح و توسعه» نام نهادهاند، لیکن حقیقت آن چیزی جز معرفی رسمی «کریدور زنگزور» یا به اصطلاح TRIPP به جهانیان نیست؛ گذرگاهی به طول چهل و سه کیلومتر در جنوبیترین نقطه ارمنستان که جمهوری آذربایجان را به نخجوان متصل میسازد و بر پایه قراردادی نود و نه ساله، اداره و نظارت آن به ایالات متحده سپرده خواهد شد. معنای آشکار این اقدام آن است که آمریکا، بیآنکه حتی گلولهای شلیک کند، مرزی خاکی و نوین در شمالغرب ایران به دست آورده و گامی بلند در تغییر موازنه قدرت در قفقاز برداشته است.
زنگزور، صرفاً مسیری برای عبور کالا نیست، بلکه تغییری بنیادین در نقشه ژئوپلیتیک منطقه است که منافع حیاتی ایران را نشانه گرفته است. تا دیروز، راه اتصال ترکیه به آسیای مرکزی و بازارهای شمالی، ناگزیر از گذر از خاک ایران بود؛ اما امروز، با امضایی در واشینگتن، این پیوند میتواند بینیاز از ایران، از طریق نخجوان و باکو برقرار گردد. این تحول به معنای از دست رفتن درآمدهای هنگفت ترانزیتی، کاهش قدرت چانهزنی سیاسی، و زوال اهرمی است که ایران سالیان متمادی در مناسبات منطقهای به کار گرفته است.
آمارها گواه روشنی بر عمق این زیاناند: در سال ۲۰۱۰ میلادی، قریب ده میلیون تُن کالا به ارزش ۳۱٫۵ میلیارد دلار از خاک ایران گذر کرده بود، رقمی معادل هفت درصد تولید ناخالص داخلی کشور در همان سال. اکنون، با گشایش کریدور زنگزور، بخش بزرگی از این سود و نفوذ اقتصادی، روانه جیب ترکیه و جمهوری آذربایجان، و در نهایت، ایالات متحده خواهد شد.
پیامدهای این قرارداد به همین جا محدود نمیماند؛ گشوده شدن پای ناتو به چند کیلومتری مرزهای ایران، تهدیدی است که ابعاد امنیتی آن بر کسی پوشیده نیست. از سوی دیگر، این اقدام ضربهای استوار بر نفوذ روسیه در قفقاز جنوبی وارد میآورد و جای خالی مسکو را با شتاب، واشینگتن و آنکارا پر خواهند کرد؛ هر دو بازیگری که در سالیان اخیر، آشکار و نهان، بر خلاف مصالح ایران رفتار نمودهاند.
کارشناسان غربی نیز پرده از حقیقت برداشتهاند. آصیل آیدنیتاش از اندیشکده بروکینگز اذعان میکند: «این توافق، فراتر از یک مسیر بازرگانی است؛ حضور آمریکا را به قلب حوزه نفوذ روسیه میکشاند و راهی نو میان اروپا و آسیای مرکزی میگشاید.» نشریه فوربز پیشبینی میکند که تا سال ۲۰۲۷ میلادی، این گذرگاه میتواند ارزش تجاری سالانهای میان پنجاه تا صد میلیارد دلار ایجاد کند و مدت ترانزیت کالا میان اروپا و آسیا را تا پانزده روز بکاهد. به گفته مؤسسه Caspian Policy Center، هزینه احداث آن در پنج تا ده سال آینده، سه تا پنج میلیارد دلار برآورد میشود، اما صرفهجویی سالانه آن در بخش لجستیک، بالغ بر سی میلیارد دلار خواهد بود.
با وجود این، در تهران واکنشها بیشتر به جملات هشدارآمیز و بیانیههای فاقد پشتوانه عملی محدود مانده است. اگرچه علیاکبر ولایتی، مشاور عالی مقام معظم رهبری، بر پاسخ قاطع ایران در برابر بازگشت به «بازیهای شکستخورده گذشته» تأکید ورزیده و رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس نیز زنگزور را «خط قرمز ایران» نامیده است، لیکن آنچه در میدان عمل مشهود است، تناسبی با عظمت تهدید ندارد.
اکنون، ایران در برابر آزمونی بزرگ در عرصه سیاست خارجی و دفاع از منافع ملی قرار گرفته است. غفلت یا تأخیر در اقدام، همانند گذشته، هزینههایی به مراتب سنگینتر در پی خواهد داشت: از دست رفتن جایگاه محوری در ترانزیت منطقهای، کاهش درآمد ارزی، محدود شدن نفوذ در قفقاز، و افزایش فشارهای امنیتی در مرزها.
چاره کار، تنها در واکنشهای لفظی نیست؛ تکمیل شتابان پروژه «آراس کریدور» با همراهی ارمنستان و روسیه، احیای مناسبات سیاسی با ایروان، مسکو و کشورهای آسیای مرکزی، فعالسازی دیپلماسی عمومی برای آگاهسازی افکار عمومی داخلی و منطقهای، و بهرهگیری از دیپلماسی چندجانبه با اروپا، روسیه و چین برای اعمال فشار سیاسی و اقتصادی بر طراحان کریدور زنگزور، از جمله اقداماتی است که باید بیدرنگ در دستور کار قرار گیرد.
از منظر امنیتی نیز، رزمایشهای اخیر نیروهای مسلح در نواحی مرزی باید با اهداف بازدارنده روشن و پیامی قاطع به واشینگتن، آنکارا و باکو برگزار گردد: ایران هرگز اجازه نخواهد داد مرزهایش به سکوی پرش دشمنان بدل شود. در غیر این صورت، نظارهگر زلزلهای خواهیم بود که بنیان موقعیت ژئوپلیتیک کشور را در هم میشکند.
زنگزور، جادهای معمولی نیست؛ خنجری است که آرام و بیصدا در قلب منافع ملی ایران فرو میرود. اکنون تاریخ قفقاز در حال بازنویسی است و پرسش بنیادین آن است که ایران، نویسنده بخشی از این تاریخ خواهد بود یا تنها سوژهای که دیگران برای او سرنوشت رقم میزنند؟