به گزارش روابط عمومی ، با سرعت گرفتن تغییرات در جغرافیای اقتصادی اوراسیا و نزدیکتر شدن حلقههای اتصال شرق و جنوب آسیا، نام ایران بیش از همیشه در مرکز این معادلات شنیده میشود؛ کشوری که از نظر موقعیت، توان تبدیل شدن به مسیر اصلی تجارت منطقه را دارد، اما مهمترین مانع در داخل مرزهای خودش شکل گرفته است.
بر اساس دادههای رسمی، ترانزیت کالا از ایران طی دو سال گذشته رشدی قابل توجه داشته و در پایان سال ۱۴۰۳ از مرز ۲۲ میلیون تن عبور کرده است؛ رقمی رو به جلو اما همچنان کمتر از هدف ۴۰ میلیون تنی که در برنامه هفتم توسعه تعیین شده است. تحلیلگران دلیل این فاصله را نه کمبود مسیر یا زیرساخت، بلکه گلوگاههای مرزی و چندگانگی مدیریتی عنوان میکنند.
به گفته فعالان این حوزه، مرز باید محل عبور باشد نه توقف. معطلی ۱۰ تا ۲۰ روزه کامیونها در برخی گذرگاههای رسمی، هم هزینه حمل را افزایش میدهد و هم باعث میشود مسیر ایران برای تجار خارجی گزینهای پرریسک و زمانبر تلقی شود.
در مقابل، مقایسه با رقبای منطقهای نشان میدهد این مشکلات چگونه مزیت ایران را تضعیف کرده است. کامیونها در مرز ترکیه – بلغارستان معمولاً کمتر از دو ساعت تشریفات گمرکی را طی میکنند؛ اما همین روند در برخی مرزهای ایران ممکن است تا سه هفته طول بکشد. نتیجه، از دست رفتن بخشی از رقابت با کشورهایی مانند ترکیه و آذربایجان است.
کارشناسان، یکی از مهمترین راهکارها برای احیای جایگاه ایران در شبکه کریدورها را اجرای مسیر سبز ترانزیتی میدانند؛ طرحی که به شرکتهای خوشسابقه امکان عبور سریع و کمتشریفات میدهد و میتواند بسیاری از توقفهای زائد و فرآیندهای اداری فرسایشی را حذف کند.
با این حال مشکل فقط در سطح اجرایی نیست. بیش از ۲۴ نهاد در فرآیند ترانزیت کشور نقش دارند و نبود یک پنجره واحد باعث شده هر محموله میان مجموعهای از امضاها، کنترلها و دستورالعملها سرگردان شود؛ فرآیندی که هزینه، زمان و فرصتهای اقتصادی را میبلعد.
کارشناسان تأکید میکنند که اگر ایران قصد دارد به هاب ترانزیت اوراسیا تبدیل شود، ابتدا باید مرزهای خود را بازآرایی کند: از اصلاح قوانین و دیجیتالیسازی فرآیندها تا کاهش تداخل سازمانی میان دستگاههای مختلف. تا زمانی که این اصلاحات انجام نشود، هیچ کریدور بینالمللی قادر به احیای مزیت ژئوپلیتیکی ایران نخواهد بود.
در صورت حل این گرهها، ایران میتواند از یک مسیر عبوری ساده فراتر رفته و به مرکز توزیع، تصمیمگیری و تجارت منطقه تبدیل شود؛ جایگاهی که سود اقتصادی آن تنها بخشی از مزایای گسترده ژئوپلیتیکی آن خواهد بود.





















